ای خدا، ای فضل تو حاجت روا ...
خیلی وقتا هست که فکر می کنیم خیلی از اتفاقا فقط برای دیگرانه. حتی نمیتونیم تصور کنیم که برای ما هم ممکنه پیش بیاد. گاهی خیلی به خودمون مطمئنیم...چند روزیه که زندگی ما به هم ریخته... چند روزیه که...
View Articleکلید
یعنی دلم میخواد خفه کنم این سازمان سنجشو. چند روز پیش ورداشته کلید اولیه رو گذاشته. منم یه خبطی کردم سر جلسه وقت زیاد آوردم کلّیُم پاسخنامه رو کپی کردم تو یه تیکه کاغذ تا چک کنم. خب، همون چند روز پیش...
View Articleشبانه!
دیروز... غول میگرن باز روی من چنبره زده بود... خیلی حالم خراب بود... دُکی که اومد دیدم گفت برو خونه... تا رسیدم خونه خوابیدم... بیدار که شدم فقط یه درد کهنه کف مغزم سنگینی می کرد. اما خب می تونستم...
View Articleدرخواست کمک و مشاوره برای انتخاب رشته
سلام رفقا باید بگم که همچنان در شوک به سر می برم... وقتی همه ی منابع لازم رو جویدی و برای هر درسی حداقل یه کتاب تست رو کامل زدی و منتظر رتبه زیر ۵۰ هستی خب خیلیییییییییی سنگینه قبول این رتبه نجومی...
View Articleفنچی مصدوم و مال باخته
دیروز صبح... صبحانمونو خوردیمو حبه منو رسوند دانشگاه... گفت میاد دنبالم... گفتم نه تو برو استراحت کن خسته ای... ساعت 11 در 20 قدمی خونه... یه چیزی محکم خورد بهم... پرت شدم... کشیده شدم روی زمین... سرمو...
View Articleشما بودین چی کار می کردین؟؟
حبه دوشنبه ی پیش بعد از دو هفته اومد... بعد از عروسیمون این اولین بار بود که اینقدر از هم دور بودیم... خیلی بی تابش بودم... برای تمام لحظه های سه شنبه تا جمعه نقشه کشیده بودم... دو تا از کلاسهامم دو در...
View Articleمن از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم ...
بعد از سرماخوردگی عجیبم که 2 هفته دقیقا طول کشید تازه سردرد میگرنیم شروع شد. اونم شدیدتر از همیشه و با علائم جدید! با توجه به سابقه ی 2 بار سنکوپی که 4 سال پیش داشتم* و علائمی که شبیه یه چیز ترسناک...
View Articleوقتی زمین گهواره شد...
خدایا بزرگیتو اینجوری به ما نشون نده... خدایا به بنده هات رحم کن... *عکس حذف شد.
View Articleرنجی که می برم...
من و او اسممان شبیه هم است... چهره هایمان عین هم است... نام خانوادگیمان یکیست... پدر و مادرمان هم... او ۵ سال و نیم از من بزرگتر است... ۴ سال است که او را ندیده ام... برای عروسی ام هم نتوانست بیاید......
View Articleزنی تنها در آستانه فصلی سرد...
از دیشب مدام تصویر زنی جلوی چشمانم است... کسی که هرگز ندیدمش و شاید هیچ گاه هم نبینمش... اما از جنس من است... زن سی ساله ای که با کودک 3 ساله و همسر مهربانش تا همین 6 ماه پیش مثل همه ی ما روزمرگی...
View Article...
چند روزی که گذشت؛ یعنی دقیقا از روز 13 به در تا همین امروز عصر... روزها و شب های دوست داشتنی ای نبودند... خوشحالم که تمام شدند، آن هم با دو روز جنگ تن به تن با غول زشت میگرن... حالا منم و درسهایی که از...
View Articleتو به فرداها، به روشنی بیندیش...
گاهی یهو کنترل همه چی از دست آدم خارج میشه! مثل همین هفته ای که گذشت...ماه پیش تعداد روزهای قرمز تقویمم به 20 رسید. دکتر گفت چیزی نیست و فقط یه سونو برام نوشت که نرفتم! رسید به این ماه و دوباره همون...
View Article...
خوب نیستم... دلم گرفته است... قانون جدید می گوید حقوق طرح هیات علمی ها بر عهده ی خود دانشگاه هاست... و همه ی دانشگاه ها می گویند بودجه نداریم... خسته ام از تلاش برای رسیدن به هدف ها و در آستانه٬ عوض...
View Articleاز این روزهای آلوده...
این روزها... این روزهای سرد و آلوده... مغزم دارد می ترکد از انبوه علامت سوال ها... از هجوم فکرها و خیال ها... راه می روم، آشپزی می کنم، کیک درست می کنم، مقاله می نویسم، با مامان و بابا و خواهرهایم...
View Articleفرصتی از کف رفت... قصه ای گشت تمام!
می خواستم بیایم بنویسم از این روزهای لیمویی ملایمم که...دیشب وقت خواب دلشوره ی عجیبی به دلم افتاده بود؛ هیچ توجیهی هم برایش نداشتم... نمی دانم کی بالاخره خوابم برد، اما با یک خواب بد بیدار شدم و هی فکر...
View Articleخرّم آن روز کزین منزل ویران بروم...
خدا نکنه آدم به جایی برسه که فقط و فقط به خاطر جو جامعه و نگاه درِ پیت اطرافیان پشیمون بشه از انتخاب رشته ای که دوستش داشته و داره... خستگی تمام دوران تحصیل و سختیهاش بدجوری روی دوشمه... بغض بدی...
View Article