Quantcast
Channel: به باغ همســـــــــــــفران
Viewing all articles
Browse latest Browse all 16

از این روزهای آلوده...

$
0
0

این روزها... این روزهای سرد و آلوده... مغزم دارد می ترکد از انبوه علامت سوال ها... از هجوم فکرها و خیال ها... راه می روم، آشپزی می کنم، کیک درست می کنم، مقاله می نویسم، با مامان و بابا و خواهرهایم تلفنی حرف می زنم، حاج بابا و مامان و خواهر حبه را مهمان می کنیم و مهمانشان می شویم، فیلم می بینیم؛ حرف می زنیم؛ اما حتی در خواب هم فکر و خیال رهایم نمی کند... گواهش خواب های بی شمار و عجیبی ست که می بینم... شاید تنها ساعتی از روز که از فکرهایم می گریزم، ساعت های باشگاه باشد... روزهای زوج ساعت 8 صبح که با شوق خودم را به باشگاه می رسانم و تمرینات پیلاتس محبوبم را با تمرکز و در حالی که به خودم در آینه ی روبرو لبخند می زنم انجام می دهم و دور می شوم از همه ی نگرانی ها... برای حبه از نگرانی هایم نمی گویم چرا که او خیلی بیشتر از من درگیر است... تلاش هایش را می بینم و ایمان و امیدش را و دلگرم می شوم... من هم ظاهرم شاد و آرام است... من هم ایمان دارم به حضور خدا و مسیرمان؛ اما چه کنم که باز هم در درونم غوغاست... باید یکی از همین روزها دست خودم را بگیرم، با خودم قدم بزنم و برویم مسجد شیخ لطف الله خلوت کنیم... پناهگاه من در این شهر آنجاست...

خدایا خسته ایم از انتظار کشیدن برای رسیدن به نقطه ی پایان... برای اتمام این فصل از زندگیمان... خدایا به استاد راهنمای حبه سلامتی بده و وقت! قرار بود هفته ی اول دی حبه برود برای تایید نهایی و سابمیت مقاله اش و بعد هم تعیین روز دفاع... اما استادِ بنده خدا با کلیه ی پیوندی اش در این روزهای آلوده خانه نشین است... با وجود همه ی اذیت هایی که کرد و حرص ها و استرس هایی که بهمان داد، ناراحتم که رنج می کشد... خدایا لطفا کاری کن تا همسرم زودتر دفاع کند و خیالش راحت شود...

استاد خودم هم که مرا کُشته... هر بار که می روم پیشش بعد از کلی تعریف الکی از من و کارم، مدام می گوید چرا انقدر عجله داری؟! من دانشجوهای خوبم را نمی گذارم به همین راحتی دفاع کنند! :| یعنی دلم می خواند سرم را بکوبم به دیوار... دلم می خواهد بگویم اگر من دانشجوی خوبی بودم الان اینجا نبودم قطعا! بگذار بروم پی زندگی ام... پیِ چیزی که در اینجا هرگز نیافتم... 


پ.ن:این روزها آنقدر مشغول بررسی دانشگاه ها و کسب اطلاعات بوده و هستم که دیگر وقت و حوصله ای برای خواندن و نوشتن وبلاگ نداشتم. برایم دعا کنید مغز و قلبم آرام گیرند... 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 16

Trending Articles