فنچی مصدوم و مال باخته

دیروز صبح... صبحانمونو خوردیمو حبه منو رسوند دانشگاه... گفت میاد دنبالم... گفتم نه تو برو استراحت کن خسته ای... ساعت 11 در 20 قدمی خونه... یه چیزی محکم خورد بهم... پرت شدم... کشیده شدم روی زمین... سرمو بلند کردم دیدم کیفم دست یه موتوریه... اومدن کمکم... رفتیم بیمارستان... نگران سرم بودن... با سر خوردم زمین... عکس گرفتن... گفتن چیزی نیست... رفتیم کلانتری...

تمام نیمه ی چپ بدنم کبوده... کمرم یه ضعف بدی داره... کف دستم و زانوم بدجوری زخم شده... سرمم خراشیده شده... 

کیف خوشگلم رفت... کیفی که خرید عروسیم بود... کیفی که چرم مشهد بود و 100 تومن قیمتش:( موبایلم رفت... فلش مموریم با اسکن تمام زندگیم رفت... عکسای عروسیم که توی هردوشون بود رفت... نگران عکسامم... پلیسه می گفت نگران نباش عرضه ی اینکه بخواد با عکسات کاری کنه رو نداره... 

چی؟؟ پول چقدر داشتم؟؟؟ ههههه... از تاکسی که پیاده شدم کیف پولمو گرفتم دستم... توی کیفم نبود... قیافه دزده دیدنی بوده وقتی دیده هیییییییییچ پول یا کیف پولی نیست!! حالا نگرانم بخواد انتقام بگیره عکسامو پخش کنه!! خدایا مواظب عکسام باش... خدایا یه ذره مرام و مردونگی و غیرت تو وجودش بذار... خدایا بی نیازش کن تا دنبال کیفای دیگه نباشه...